الکساندر گریبایدوف | |
---|---|
![]() |
|
نام اصلی | الکساندر سرگییویچ گریبایدوف Александр Сергеевич Грибоедов |
زمینه فعالیت | دیپلمات و نمایشنامهنویس |
ملیت | ![]() |
تولد | ۱۵ ژانویه ۱۷۹۵ مسکو |
مرگ | ۳۰ ژانویه ۱۸۲۹ تهران |
صفحه در دادگان فیلمها |
الکساندر سرگییویچ گریبایدوف،(به روسی: Александр Сергеевич Грибоедов) (۱۷۹۵–۱۸۲۹) دیپلمات و نمایشنامهنویس روس بود. شهرتش در ایران به خاطر ماجراهای پیشآمده پس از قرارداد ترکمانچای است که سرانجام به قتل وی انجامید.
محتویات |
در خانوادهٔ نسبتاً مرفهای بهدنیا آمد . در یازده سالگی وارد دانشگاه مسکو شد و تحصیل در حقوق، ادبیات و علم را پی گرفت. حملهٔ فرانسویان به روسیه مسیر زندگی او را تغییر داد و گریبایدوف در ۲۶ ژوئیه ۱۸۱۲ به سوار نظام مسکو پیوست . او هرگز در عملیات نظامی شرکت نکرد و ۴ سال بعد از خدمت در ارتش مرخص شد . پس از مدت کوتاهی به دانشکدهٔ روابط خارجی وارد شد و از همان زمان حرفهاش را به عنوان دیپلمات آعاز کرد. در همین سالها به نمایشنامهنویسی روی آورد و اولین نمایشنامهٔ او به نام همسران جوان که نمایشی طنز بود و از اسرار یک زوج اثر کروزه دو لسر اقتباس شده بود در سپتامبر ۱۸۱۵ روی صحنه رفت.
در اوت ۱۸۱۸ گریبایدوف در مقام منشی به هیئت نمایندگی روس در ایران ملحق شد. قبل از آمدن به تهران یک سال در تفلیس ماند. در ۱۸۲۱ به تفلیس بازگشت و منشی ژنرال یرمولوف، فرمانده ارتش روسیه در قفقاز شد. او دو سال بعد به مرخصی طولانی رفت و دوباره به نوشتن نمایشنامه روی آورد زمانی که سرانجام در ۱۸۲۵ به تفلیس بازگشت به دلیل آشنایی با ریلییف و بستوژف از رهبران شورشی دکابریست، دستگیر و روانهٔ زندان پترزبورگ شد. چهار ماه در زندان بود و پس از آزادی با ارتقاء در نظام اداری به تفلیس بازگشت.
در ژوئن ۱۸۲۶ جنگ روسیه و ایران آغاز شد و او نماینده روسیه در مذاکرات صلح را به عهده گرفت و در دهم فوریهٔ ۱۸۲۸م. معاهدهٔ صلح ترکمنچای را بست و شخصاً به تزار تحویل داد.
در ۱۸۲۸م. با نینا چاوچاوادزه دختر شانزده ساله پرنس آلکساندر چاوچاوادزه، شاعر گرجی، ازدواج کرد و پس از مدت کوتاهی در پاییز همان سال به عنوان ریس هیتی از طرف تزار با مقام وزیر مختار برای پیگیری مفاد عهدنامه ترکمنچای و دریافت غرامت از ایران، پس از توقف کوتاهی در تبریز، در ۱۱ ژانویه ۱۸۲۹ به تهران آمد و فردای آن روز به نزد فتحعلی شاه رفت و استوار نامه خود را تقدیم کرد . زمانی که به تهران رسید. در تهران متوجه شد تعدای از زنان ارمنی گرجی در منازل رجال ایرانی به سر میبرند او طبق مفاد ماده سیزده عهدنامه ترکمنچای آنان را اسیر تلقی کرد و از دولت ایران درخواست استرداد آنان را داشت. با کمک و هدایت «آغا یعقوب ارمنی»، یکی از خواجه سرایان حرمسرای فتحعلی شاه، که با خانوادههای رجال ایران آشنا بود به بازرسی خانه شخصیتهای سرشناس و مطالبه زنان گرجی و ارمنی پرداخت. سرانجام با پافشاری گریبایدوف دو زن گرجی ارمنی، که به گفتهٔ ایرانیان مسلمان شده بودند و در منزل آصفالدوله، وزیر امور خارجه وقت، به سر میبرند، به هیئت روسی تحویل داد شدند. مردم ایران که از بسته شدن معاهدهٔ ترکمنچای خشمگین بودند و چون بشکه باروتی آمادهٔ انفجار، با بسته شدن بازار و تحریکاتی که صورت گرفت و پس از آنکه آغا یغقوب ارمنی به سفارت روسیه پناهنده شد؛ عدهای از مردم، به تحریک مجتهدی به نام میرزا مسیح، در ۳۰ ژانویه ۱۸۲۹ به سفارت روسیه حمله کردند و هر کس را یافتند کشتند و تنها مالتسوف، دبیر اول سفارت جان سالم به در برد . سرانجام جنازه مثله شده گریبایدوف شناسایی و به تفلیس فرستاده و در همان شهر دفن شد.
ایران و روسیه در آستانهٔ جنگ دیگری قرار گرفتند که با اعزام "خسرو میرزاً فرزند عباس میرزا به مسکو با در دستداشتن نامه عذرخواهی فتحعلی شاه برای تزار نیکلای یکم، کار به مصالحه کشید و میرزا مسیح به تقاضای دولت روس به عتبات تبعید شد. شاه ایران، برای جلوگیری از جنگ دیگری که پیروزی آن غیرممکن به نظر میرسید الماس بسیار بزرگی را همراه فرستادهاش، تقدیم به تزار روسیه کرد .